از پارس بر آمدم. از پارسوماش. این گفته من است.
من کورش هخامنش فرمان دادم که بر مردمان اندوه نرود زیرا اندوه مردمان اندوه من است و شادمانی مردمان ، شادمانی من.
بگذارید هرکس به آیین خویش باشد،زنان را گرامی بدارید، فرودستان را در یابید و هرکس به زبان تبار خویش سخن گوید.گسستن زنجیر ها آرزوی من است. ما شب را وبیداد را خواهیم زدود، زندگی را ستایش خواهیم کرد.
تا هست سرزمین من آسمانی باد! که در او رودهای بسیاری جاری است. ما دامنه ها و دشت هایی داریم دریا وار. رازآمیز، سرسبز و برکت خیز؛
و شما را گفتم این بهشت بی گزند را گرامی بدارید. درسرزمین من توان شکفتن بسیار است. سرزمین من، مادر من است.
تا هست خند ? شادمانه کودکان خوش باد ، تا هست شهریاری بانوان و آواز خنیاگران خوش باد. تا هست رودها فراوان و فراوان تر باد. از سوگ و اندوه به دور باد سرزمین من.
تا هست هرگز دلتنگی به دیدارتان نیاید. تا هست اندوه مردمان مرده باد!
به یادتان می آورم بهترین ارمغان مردمان آزادی ست.
باشد که تا هست از خان و مان مردمم بوی خوش و ترانه برخیزد. مردمان ما شایسته آرامش وآزادی اند، مردمان ما شایسته شادمانی و ترانه اند، مردمان ما شایسته دادگری و مهرورزیند.
دود مانتان در آرامش، زندگی هاتان دراز، و آینده تان
روشن تر از امروز باد!
این آرزوی من است.